ایران ناز: حقیقت عبادت این است كه انسان خود را بنده و مملوك خدا بداند، برای خود در مقابل خدا مالكیت و اراده مستقلی قایل نباشد، بلكه خود و دارایی خود را از آنِ خدا بداند؛ به طور كامل تسلیم اراده او باشد و به عبد بودن خود در مقابل پروردگار اعتراف كند.
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 405 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 23:30
بررسی و مروری بر حق الناس از نظر دین اسلام
سوال: کارمند ادارهای هستم و گاه به دستور رئیس اداره، در گزارشها اعدادی را به صورت نادرست جابجا میکنم. این عمل چه حکمی دارد؟ آیا حقوقی که میگیرم حرام است؟
حقوق دریافتی شما اگر در برابر این کار نباشد، اشکال ندارد و حلال است. اما این کار جایز نیست و اگر کارمزد یا پاداشی برای این گزارش خلاف واقع میگیرید، حرام است.
پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سوال، چنین است:
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 428 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 23:28
شخصیت امام رضا علیه السلام چگونه بوده است؟
ابن صباغ مالكی درباره حضرتش مینویسد: «حضرت از مناقبی والا و صفاتی پسندیده برخوردار است. نفس شریفش پاك، هاشمی نسب و از نژاد پاك نبوی است.»
بعد از جریان ولایتعهدی، روزی عبدالله بن مطرف بن هامان بر مأمون وارد شد. حضرت رضا(علیه السلام) نیز در مجلس حضور داشت. خلیفه رو به عبدالله كرد و گفت: درباره ابوالحسن علی بن موسی الرضا چه میگویی؟
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 420 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 23:25
داستانی زیبا از اثرات قرآن خواندن
پدربزرگ به آرامی از گذاشتن زغال سنگ در کوره بخاری دست کشید و جواب داد:این سبد زغال سنگ را داخل رودخانه بگذار و برگشتنی برای من یک سبد آب بیاور!
آن پسر انجام داد آنچنانکه به او گفته شده بود، اما همه آب به بیرون نشت می کرد قبل از اینکه او دوباره به خانه بیاورد.
پدربزرگ خندید و گفت:تو مجبور هستی که اندکی، سریع تر زمان آینده را جابجا کنی.، و او را به عقب ، به طرف رودخانه فرستاد تا دوباره با آن سبد تقلا کند. این دفعه آن پسر سریع تر دوید، اما آن سبد خالی می شد قبل از اینکه او به خانه برگردد. پسر جوان به پدربزرگش گفت که حمل کردن آب با سبد یک کار غیر ممکن است، و به همین دلیل او رفت و به جای سبد یک سطل آورد.پیرمرد گفت:من سطل آب نمی خواهم، من یک سبد آب می خواهم. تو به اندازه کافی تلاش نکردی. و سپس پیرمرد از در خارج شد تا تلاش دوباره پسر را تماشا کند.
در این مرحله، پسر می دانست که این کار بی فایده است اما او می خواست به پدربزرگش نشان دهد که هر چقدر هم سریع بدود، با این حال آب به بیرون نشت می کرد قبل از اینکه او به خانه برگردد.پسر دوباره آن سبد را داخل رودخانه کرد و سخت دوید، اما زمانی که رسید نزد پدربزرگش، سبد دوباره خالی بود. پسر گفت:
دیدی پدربزرگ، این بی فایده است.
پیرمرد گفت: واقعا تو فکر می کنی که آن بی فایده است؟
نگاه کن به داخل سبد!
آن پسر به داخل سبد نگاه کرد و برای اولین بار متوجه شد که آن سبد تغییر کرده بود.آن سبد زغالی قدیمی کثیف، تغییر شکل یافته بود و اکنون داخل و بیرونش تمیز بود.
آن است رویدادی که تو زمانی که قرآن می خوانی. شاید تو درک نکنی و یا بخاطر نیاوری همه چیز را، اما درون و بیرون تو تغییر خواهد کرد.
آن، کار خداست در زندگی ما! یعنی هدایت!
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 415 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 23:19
بحث و بررسی درباره واقعیت مرگ
مرگ چیست ؟
مرگ پایان زندگی است ؛ اَلْمَوْت ُ غایَتُه ُ دنیا با مرگ پایان می پذیرد؛بِالموت ِ تَخْتِم ُ الدُّنیا.این تعریف در عین سادگی، واقعی ترین تعریف مرگ است. به هر سان زندگی دنیوی با مرگ به پایان می رسد. مرگ بر همه مسئولیت ها، تلاش ها، آرزوها و هدف های دنیوی انسان خط پایان می كشد.
مرگ از دیدگاه اسلام
از ديدگاه انديشه اسلامي مرگ تنها گذرگاه جهان غيب است. پيامبر گرامي اسلام (ص)، زندگي دنيا را خواب و مرگ را بيداري ناميده است. يعني مرگ دريچه اي است براي خروج از عالم خيال و ورود به جهان حقيقت و واقعيّت.
مفهوم مرگ
مرگ در مفهوم قرآنی به معنای انتقال از مقامی به مقام دیگر است. این بدان معناست كه انسان با مرگ خویش چیزی را از دست نمی دهد و یا اگر چیزی را از دست بدهد نسبت به آن چه به دست می آورد چیز باارزشی را از دست نداده است. به تعبیری می توان مرگ را همانند دگردیسی كه در پروانه رخ می دهد همانند كرد. كرمی بر شاخه ای و سپس در پیله و در نهایت پروانه ای می شود كه پر پرواز دارد در حالی كه پیش از این نه تنها از زیبایی پروانه برخوردار نبود بلكه حتی نمی توانسته پرواز داشته باشد.
هر بخش از زندگی و مرگ آدمی در جهان زهدان و دنیا و برزخ و آخرت این گونه است. البته با این تفاوت كه پروانه به شكل طبیعی و روندی تكوینی در یك فرآیند تكاملی صعودی حركت می كند ولی انسان با توجه به تلاش ها و برون داد ظرفیت ها و توانمندی های استعدادی و ذاتی خویش این حركت را تنظیم می كند. او هرچه در این راه بتواند ظرفیت های مثبت را بروز دهد در جهان دیگر از بهره بیش تری برخوردار می شود.
خواب نوعی از مرگ است:
انسان ها در تحلیل قرآنی با هر خفتنی، مرگ را تجربه می كنند
در تبیین و تحلیل قرآنی، انسان نیز این گونه است با این تفاوت كه انسان در طول شبانه روز به هنگام خفتن، مرگ را در آغوش می گیرد و توفی انجام می شود و جان را به خدا و یا فرشته مرگ تسلیم می كند. در این زمان تنها رشته ای نازك كالبد را به جان متصل می كند كه اگر این نیز بریده شود مرگ او كامل می شود و دیگر به كالبد خویش بازنمی گردد. این گونه است كه انسان ها در تحلیل قرآنی با هر خفتنی، مرگ را تجربه می كنند و دوباره باز می گردند تا به این شكل مفهوم رستاخیز به ایشان نموده شود و بدانند كه رستاخیز آدمیان چگونه پدیدار می شود.
رویدادهای دم مرگ:
قرآن در بیان مرگ تدریجی و قطع روح از بدن در لحظه نهایی (قیامت آیه 26 تا 30) به ابعاد مختلف و حالات مربوط به احتضار اشاره می كند و توجه انسان ها را به آن لحظه حساس جلب و آنان را به پرهیز از باورهای باطل و گناهان دعوت می نماید. (انعام آیه 93 و محمد آیه 26 و 28).
در هنگام مرگ رویدادهای بسیاری رخ می دهد كه می توان به نمونه های زیر اشاره كرد:
رسیدن جان به گلو یكی از حالات انسان در دم مرگ است. قرآن از چنین تعبیری برای بیان وحشت زیاد انسان در هنگام مرگ استفاده می كند گویی كه در هنگام مرگ دشمن بر ایشان چیره شده و از هر لحاظ در تنگاتنگی قرار گرفته و راه پیش و پس بر او بسته است.
(احزاب آیه 11). قرآن تبیین می كند كه در این زمان جان به تراقی می رسد. تراقی جمع ترقوه، استخوانی است كه گلو را از چپ و راست دربرگرفته و یا به معنای جلوی حلق و بالای سینه است. (مفردات راغب ص 166 و 363). آیات قرآن این حالات را نشان دهنده قدرت خداوند و ناتوانی انسان در برابر خدا و دیگر پدیده های الهی می داند.
برخورد با مرگ:
فرد در آخرين مرحله، واقعيت مرگ را پذيرفته است
محققان، پنج مرحله از واکنشهايي که افراد در قبال مرگ از خود بروز ميدهند را اينگونه توضيح مي دهند:
1) انکار (من؟ نه!)
در ابتدا، اينکه مرگ در حال وقوع است، اغلب بهوسيله بيماري که رو به مرگ است، پس زده ميشود! اين انکار و تکذيب بر شوک اوليه، غلبه يافته و اجازه ميدهد تا فرد شروع به جمعآوري منابع خود کند بنابراين اين انکار، در اين مرحله، پس از مدتي مکانيزم دفاعي خوبي است که ميتواند نگرانکننده شود اگر اقوام و دوستان فرد محتضر، آن را مورد تاييد قرار دهند.
2) خشم (چرا من؟)
در دومين مرحله، فرد در حال فوت در ارتباط با مرگ قريبالوقوع شروع به احساس خشم و آزردگي کرده و اين عصبانيت و خشم ممکن است نسبت به خدا، يا اقوام و خانواده و مراقبتکنندگان از فرد باشد که در اين خصوص کاري از دست آنها برنميآيد اما سعي دارند تا هرگونه ابراز خشم را کنترل کرده و به بيمار کمک کنند تا وارد مرحله بعد شود.
3) چانهزني (باشه من، اما…)
بيمار در اين مرحله ممکن است سعي به چانهزني آن هم با خدا کند تا راهي براي تغيير سرنوشت يا حداقل، تعويق مرگ پيدا کند. بيمار ممکن است در قبال بهبود، قول دهد که کار خوبي انجام دهد يا از اعضاي فاميل بيشتر دلجويي و مراقبت کند.
4) افسردگي (آره، سراغ من اومده)
بيمار در چهارمين مرحله از مرگ به تدريج، شرايط کامل خود را تشخيص داده و اين کار با افسوس خوردن در مورد از دست دادن سلامت است و سپس به غم از دست دادن دوستان، اعضاي خانواده و يا زندگي تبديل ميشود. شايد اين زمان، سختترين اوقات باشد. فرد رو به مرگ نبايد در اين دوره، تنها باشد و از طرفي هم نبايد به او دلخوشي کاذب داد زيرا ناراحتي در اين مرحله امري اجتنابناپذير است و بايد با آن کنار آمد.
5) پذيرش (بله، من! من حاضرم)
فرد در آخرين مرحله، واقعيت مرگ را پذيرفته است: اين نه ترسناک است و نه دردناک و نه غمناک است و نه مسرتبخش، بلکه غيرقابل اجتناب است. کسي که منتظر پايان زندگي است ممکن است بخواهد تا افراد اندکي را ملاقات کند و يا خود را از سايرين جدا کرده يا شايد هم فقط براي حمايت، به يک نفر پناه ببرد.
عمومیت و حتمیت مرگ:
مرگ در انتظار همه انسان ها هست
مرگ سنتی همگانی است و بنا بر دیدگاه خداباوران، خداوند بقا و جاودانگی حیات دنیوی را برای هیچ کس قرار نداده است.در این جهان هرچه غیرخداوند است، فانی است و تنها ذات پروردگار عالمیان است که باقی خواهد ماند.
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 405 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 23:16
در این بخش خواندنی به امید بخش ترین آیه قرآن متوسل شوید.
در داستان جالبى از امیر المومنین حضرت على(علیه السلام ) به این مضمون نقل شده است كه روزى رو به سوى مردم كرد و فرمود: به نظر شما امید بخش ترین آیه قرآن كدام آیه است ؟ بعضى گفتند آیه “ان الله لا یغفر ان یشرك به و یغفر ما دون ذلك لمن یشاء”(خداوند هرگز شرك را نمى بخشد و پائین تر از آن را براى هر كس كه بخواهد مى بخشد) سوره نساء آیه 48
امام فرمود: خوب است ، ولى آنچه من میخواهم نیست ، بعضى گفتند آیه “و من یعمل سوء او یظلم نفسه ثم یستغفرالله یجد الله غفورا رحیما” (هر كس عمل زشتى انجام دهد یا بر خویشتن ستم كند و سپس از خدا آمرزش بخواهد خدا را غفور و رحیم خواهد یافت) سوره نساء آیه 110
امام فرمود خوبست ولى آنچه را مى خواهم نیست .
بعضى دیگر گفتند آیه “قل یا عبادى الذین اسرفوا على انفسهم لا تقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هو الغفورالرحیم” (اى بندگان من كه دراثر گناه، بر خویشتن زیاده روی کرده اید، ازرحمت خدا مایوس نشوید در حقیقت خدا همه گناهان را مىآمرزد كه او خود آمرزنده مهربان است) سوره زمرآیه53
امام فرمود خوبست اما آنچه مى خواهم نیست ! بعضى دیگر گفتند آیه “و الذین اذا فعلوا فاحشة او ظلموا نفسهم ذكروا الله فاستغفروا لذنوبهم و من یغفر الذنوب الا الله” (پرهیزكاران كسانى هستند كه هنگامى كه كار زشتى انجام مى دهند یا به خود ستم مى كنند به یاد خدا مى افتند، از گناهان خویش آمرزش مى طلبند و چه كسى است جز خدا كه گناهان را بیامرزد)
سوره آل عمران آیهه135
باز امام فرمود خوبست ولى آنچه مى خواهم نیست . در این هنگام مردم از هر طرف به سوى امام متوجه شدند و همهمه كردند فرمود: چه خبر است اى مسلمانان ؟ عرض كردند: به خدا سوگند ما آیه دیگرى در این زمینه سراغ نداریم . امام فرمود: از حبیب خودم رسول خدا شنیدم كه فرمود:
امید بخش ترین آیه قرآن این آیه است
“واقم الصلوة طرفى النهار و زلفا من اللیل ان الحسنات یذهبن السیئات ذلك ذكرى للذاكرین”
سوره هود آیه 114
و فرمود: اى على! آن خدایى كه مرا به حق مبعوث كرده و بشیر و نذیرم قرار داده یكى از شما كه برمىخیزد براى وضو گرفتن، گناهانش از جوارحش مىریزد، و وقتى به روى خود و به قلب خود متوجه خدا مىشود از نمازش كنار نمىرود مگر آنكه از گناهانش چیزى نمىماند، و مانند روزى كه متولد شده پاك مىشود، و اگر بین هر دو نماز گناهى بكند نماز بعدى پاكش میكند، آن گاه نمازهاى پنجگانه را شمرد
بعد فرمود: یا على جز این نیست كه نمازهاى پنجگانه براى امت من حكم نهر جارى را دارد كه در خانه آنها واقع باشد، حال چگونه است وضع كسى كه بدنش آلودگى داشته باشد، و خود را روزى پنج نوبت در آن آب بشوید؟ نمازهاى پنجگانه هم به خدا سوگند براى امت من همین حكم را دارد.
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 405 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 23:09
مروری بر گوشه ای از فضائل اخلاقی و عبرت آموز امام محمد باقر (ع)
خداوند هیچ بنده اى را براى عهده دار شدن مقام امامت بر نمى گزیند و او را حجّت آشکار خویش بر آفریدگانش قرار نمى دهد، مگر آن که صفات پسندیده و مکارم اخلاق در وجود او به کمال رسیده باشد و سخن و عملش مطابق حقّ و صلاح باشد.
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 416 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 23:07
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 402 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 23:05
ایران ناز: زنی بود با لباسهای کهنه و مندرس وارد خواربار فروشی محله شد و با فروتنی از صاحب مغازه خواست کمی خواروبار به او بدهد . به نرمی گفت شوهرش بیمار است و نمیتواند کار کند و شش بچهشان بی غذا ماندهاند صاحب مغازه با بیاعتنایی محلش نگذاشت و با حالت بدی خواست او را بیرون کند زن نیازمند در حالی که اصرار میکرد گفت : آقا شما را به خدا به محض اینکه بتوانم پولتان را میآورم.
مغازه دار گفت نسیه نمیدهد:
مشتری دیگری که کنار پیشخوان ایستاده بود و گفت و گوی آن دو را میشنید به مغازه دار گفت : ببین این خانم چه میخواهد؟ خرید این خانم با من .
خواربار فروش گفت : لازم نیست خودم میدهم لیست خریدت کو ؟ زن گفت : اینجاست.
مغازه دار با طعنه گفت : لیست ات را بگذار روی ترازو به اندازه ی وزنش هر چه خواستی ببر !
زن با خجالت یک لحظه مکث کرد از کیفش تکه کاغذی درآورد و چیزی رویش نوشت و آن را روی کفه ترازو گذاشت. همه با تعجب دیدند کفه ی ترازو پایین رفت .
خواربارفروش باورش نمیشد . مشتری از سر رضایت خندید .
مغازهدار با ناباوری شروع به گذاشتن جنس در کفه ی دیگر ترازو کرد کفه ی ترازو برابر نشد ، آن قدر چیز گذاشت تا کفهها برابر شدند .
در این وقت ، خواربار فروش با تعجب و دلخوری تکه کاغذ را برداشت ببیند روی آن چه نوشته است .
کاغذ لیست خرید نبود، دعای زن بود که نوشته بود ” ای خدای عزیزم! تو از نیاز من باخبری خودت آن را برآورده کن “
مغازه دار با بهت جنس ها را به زن داد و همان جا ساکت و متحیر خشکش زد. زن خداحافظی کرد و رفت.
مشتری یک اسکناس با ارزش به مغازه دار داد و گفت : فقط خداست که میداند وزن دعای پاک و خالص چقدر است
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 385 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 23:02
دانستنی های کامل در مورد نذر و نذورات
ایران ناز: یکی از مهمترین ها برای هر مسلمان نذر و نیاز است که نذر کردن دارای ارکان و اصول مختلفی است که هر فرد قبل از نذر کردن باید یک سری شرایط را در نظر بگیرد تا نذری که می کند ادا شود.
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 380 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 22:58
راه های تقویت ایمان به روش بزرگان دین را در ادامه بیان خواهیم کرد. اگر ایمان انسان قوی باشد شیطان نمی تواند قلب انسان را تیره و تاریک کند.
در مورد راههای تقویت ایمان باید بگوییم راه حلی كه بزرگان دین در این مقام ارائه دادهاند، میتواند عامل مؤثری برای اصلاح و بازسازی اخلاق به حساب آید.
علاّمه طباطبایی(ره) میفرمایند: اصلاح اخلاق و هوای نفس و تحصیل ملكات فاضله، تنها و تنها یك راه دارد، آن هم عبارت است از: تكرار عمل صالح و مداومت بر آن. باید عمل نیك را آن قدر تكرار كرد و در موارد جزئی كه پیش میآید آن را انجام داد تا رفته رفته اثرش در نفس پایدار شود و در صفحهی دل نقش بندد و تبدیل به ملكه اخلاقی گردد. فردی كه میخواهد در مقام اصلاح آداب و رفتار خویش برآید، توجه به آثار و نتایج اخروی میتواند تأثیر به سزایی در او داشته باشد.
وقتی كه خداوند اخلاق زشت را مذمت میكند و دارندگان چنین اخلاقی را تهدید به آتش دوزخ مینماید، قطعاً هر عاقلی عزم بر ترك و دوری آن را اختیار میكند. و یا وقتی كه ذات حق، اخلاق پسندیده و نیكو را میستاید، شخص بر انجام آن تحریص و تشویق میشود. علمای علم اخلاق، رعایت سه اصل كلی را در این زمینه توصیه مینمایند و هرگاه كسی بخواهد متخلّق به اخلاق الهی گردد و آن را در خویشتن خویش دوام و قوام بخشد، لازمهاش مراعات این سه اصل است:
1. مشارطه: در هنگام صبح، وقت برخاستن از خواب و شروع به كار، با نفس خویش شرط كند كه از حدود و احكام الهی تخطّی نكند و گناه و معصیتی را مرتكب نشود و در حد توان خود خدمت به خلق نماید.
2. مراقبه: یعنی از شرطی كه در ابتدای صبح با نفس خود بسته، محافظت و مراقبت نماید. او باید در طول روز با همان شرط ابتدایی زندگی كند؛ چون هر عقل سلیمی حكم میكند كه تخلّف از شرط حرام است. پس همواره باید كشیك نفس را بكشد و مراقب باشد كه از مسیر حق منحرف نشود.
3. محاسبه: در وقت خواب باید آنچه را كه در روز انجام داده، محاسبهی كامل نماید و اگر خیانتی از نفس او سر زده، فوراً توبه نمود، و نفس را تأدیب نماید كه اصطلاحاً به این اصل، معاقبه و معاتبه هم گفته میشود؛ یعنی تعقیب نمودن و مورد عتاب قرار دادن نفس. همچنین اگر خطایی از او سر نزده است خدای تعالی را شكر كند و مواظب باشد كه شاید در این خواب به او موهبت و عنایتی از جانب حق بشود.
برای بسیاری از انبیا و اولیا، اولین بار در عالم خواب مكاشفاتی دست داده است. [میرزا جواد ملكی تبریزی، رسالهی لقاء الله، ص 65 به بعد] ضمنا شما را توصیه می كنیم با انسانهای نیك و متدین ارتباطات خود را بیشتر كنید.
در محیط هایی مثل مسجد بیشتر رفت و آمد و توقف داشته باشید. با علمای صالح نشست و برخاست كنید و با مطالعه شرح حال عارفان دلسوخته و متشرع روح خود را تقویت كنید و استقامت ببخشید. در هر حال بر خدا توكل داشته باشید و همه چیز را تنها از او بخواهید. حتما دستگیر شما خواهد بود. قدر خود را بدانید و به همه مؤمنین، از جمله ما، دعا كنید. پیروز باشید.
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 293 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 22:48
پرسمان های مهدوی
در نگاه اول چنين به نظر مي رسد كه اگر برنامه غيبت صغرا ادامه پيدا مي كرد و امام زمان (عج) با توجّه به غيبت آن حضرت در تمام دوران غيبت نائب خاصي داشت كه رتق و فتق كننده امور و راهنماي عموم باشد و به عبارت ديگر شرايط غيبت صغرا امتداد پيدا مي كرد، به نفع مردم بود.
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 357 تاريخ : چهارشنبه 4 اسفند 1395 ساعت: 22:47
آیا استخاره نکردن توهین به خدا می شود؟
استخاره(طلب خير كردن) يكي از اموري است كه معمولا با آن سروكار داريم. برخي اوقات ممكن است به نتیجه استخاره عمل نکنیم، حال سوال اين است؛ آیا عمل نكردن به استخاره كار درستي است؟ آيا روایتی وجود دارد که در این صورت، خداوند را مورد اتهام قرار دادهایم؟!
در منابع حدیثی چنین آمده است:از امام صادق(ع) پرسیدند: گرامیترین فرد نزد خدا کیست؟ فرمود: «آنکس که بیش از همه ذکر خدا گوید و از او اطاعت کند». پرسیدند: منفورترین فرد نزد خداوند چه کسی است؟ فرمود: «شخصی که خدا را متهم میدارد». پرسیده شد: مگر کسى خدا را متهم میدارد؟! فرمود: «آرى؛ آنکسی که از خداوند، طلب خیر کند و هنگامی که خیر و مصلحت او در دشواریها و سختىها دانسته شد، عصبانی و خشمگین شود! او همان کسى است که خدا را متهم میدارد!».[1]
این حدیث، ناظر به فردی است که گویا بین دو امر، به یکی تمایل داشته و گزینه دیگر را نمیپسندد، در عین حال؛ در دعاهای خود از پروردگار طلب خیر میکند که گزینه مناسب را برای او درنظر بگیرد و اتفاقاً خداوند در مقام اجابت، خیر او را در گزینهای قرار میدهد که نه تنها دلخواه او نبوده، بلکه با دشواریهایی همراه است. اگر او در این هنگام، خشمگین شود، گویا خدا را متهم به این ساخته که انتخاب مناسبی برای او انجام نداده است!
این روایت به صورت عام بوده و شامل هر نوع طلب خیری میشود، حتی اگر در قالب استخاره مرسوم[2] نباشد، اما اینکه محتوای آن تا چه اندازه بر لزوم عمل کردن به استخاره مرسوم تأثیر دارد، بحث مجزایی دارد که اجمالاً برخی از فقها با استفاده از این روایت؛ استحباب عمل به استخاره را استنباط کردهاند.[3]
==========================================
پي نوشتها:
[1]. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول(ص)، ص 3644، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق؛ برقی، احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ج 2، ص 598، قم، دارالکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق.
[2]. ر. ک: 2069؛ جایگاه استخاره در اسلام؛ 1733؛ شرایط ازدواج و مشورت.
[3]. حسینی عاملی، سید جواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلاّمة، ج 9، ص 2488، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1419ق.
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 303 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:30
دعای برای رفع پریشانی و ناراحتی ها
جهت رفع پریشانی بعد از نماز صبح 4 روز متصل هر روز 21 بار بی فاصله این آیات را بخواند از فلاکت نجات می یابد.
آیات 40 و 41 و 42 سوره بقره :
يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُواْ نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُواْ بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ
وَآمِنُواْ بِمَا أَنزَلْتُ مُصَدِّقًا لِّمَا مَعَكُمْ وَلاَ تَكُونُواْ أَوَّلَ كَافِرٍ بِهِ وَلاَ تَشْتَرُواْ بِآيَاتِي ثَمَنًا قَلِيلًا وَإِيَّايَ فَاتَّقُونِ
وَلاَ تَلْبِسُواْ الْحَقَّ بِالْبَاطِلِ وَتَكْتُمُواْ الْحَقَّ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 330 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:28
مومن آخرین برگ برنده اش چه می تواند باشد؟ …..
پیامبر اکرم(ص) پس از دعوت مسیحیان نجران به اسلام و نپذیرفتن این دعوت از سوی آنان از طرف مسیحیان دعوت به مباهله شد. در این موقع پیک وحى نازل گردید و آیه مباهله را آورد و پیامبر (ص) را مأمور ساخت تا با کسانى که با او به مجادله و محاجه برمى خیزند و زیر بار حق نمى روند، به مباهله برخیزد و طرفین از خداوند بخواهند که افراد دروغگو را از رحمت خود دور سازد.
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 318 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:26
امام علی علیه السلام ایمان را بر چهار پایه اصلی می دانند ….
ایمان از نگاه حضرت علی (ع) ایمان بر چهار پایه استوار است بر شكیبائى، و یقین، و عدالت و جهاد. شكیبائى و صبر را چهار شاخه است: آرزومند بودن، ترسیدن، و پارسائى و چشم امید داشتن. پس آن كه مشتاق و آرزومند بهشت بود شهوتها را از دل زدود، و آن كه از دوزخ ترسید، از آنچه حرام است دورى گزید، و آن كه خواهان دنیا نبود و پارسائى داشت مصیبتها بروى آسان نمود، و آن كه مرگ را چشم داشت، در كارهاى نیك پاى پیش گذاشت.
در كتاب شریف نهج البلاغه كه حاوى سخنان نغز و حكیمانه حضرت على علیهالسلام مى باشد، مساله ایمان از جایگاه و اهمیت ویژه اى برخوردار است و به جهات گوناگون آن پرداخته شده است كه در این نوشتار به نمونه هایى از آن اشاره مى شود:
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 318 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:21
آیا واقعا نفرین مسنتجاب می شود یا نه ؟
هر انسانی می تواند هر کسی را که بخواهد نفرین کند و پشت سرش آه بکشد. اما مهم این است که کدام نفرین مستجابت شده و مورد اجابت قرار می گیرد؟ با سماتک همراه باشید تا درباره نفرین بیشتر بدانید.
تا حالا شده کسی در حقتان بدی کرده باشد؟ … بدی که هیچ جوری نتونید ببخشیدش …. دلتان شکسته باشد و نفرینش کنید؟ چند وقت پیش یکی از دوستانم را دیدم … باب گفتگو از دوران قدیم باز شد و در مورد یکی از دوستان قدیم مشترکمان شروع به صحبت کرد … گفت فلانی در حقم خیلی بدی کرده … من هم نفرینش می کنم.
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 270 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:18
حضرت زكریا، از سلسله انبیای ابراهیمی است و در قرآن كریم همتای سایر پیامبران ابراهیمی به هدایت خاص، صلاح و فضیلت جهانی موصوف شده است.(1)
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 281 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:15
من آسمان غدیرم. شاهد و ناظر بر اجرای بزرگ ترین فرمان الهی در سال دهم هجری بودم. من به همراه آفتاب سوزان بر سراسر سرزمین غدیر سایه افکنده بودیم.
کاروانی از دور می آمد، همراه مردان آسمانی. مردم به فرمان حضرت رسول صلی الله علیه وآله در غدیر جمع شدند. اوایل روز بود و هوا بسیار گرم. آن حضرت به اصحاب خاص خود از جمله سلمان، ابوذر، مقداد و عمار امر فرمودند تا زیر چند درخت کهنسال را جارو زده و خار و خاشاک از آن جمع نمایند و آب پاشیده و منبری از سنگ ها و رواندازهای شتران مهیا سازند، منبر آماده گردید.
روی آن را با پارچه پوشانده و تزیین کردند. پس از آن که نماز ظهر را به جماعت خواندند، به دستور حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله مولای متقیان علی علیه السلام در سمت راست ایشان و یک پله پایین تر روی منبر قرار گرفتند.
پیامبراکرم صلی الله علیه وآله به ایراد سخن پرداختند و از پیوند قرآن و اهل بیت علیهم السلام، از ولایت و امامت علی بن ابی طالب علیه السلام و فرزندان او تا ولایت و امامت حضرت مهدی (عج) سخن گفتند و من تمام آن لحظات در این فکر بودم که امروز چه اتفاقی خواهد افتاد؟!
آنگاه حضرت فرمودند: ای مردم من در تبلیغ آنچه خدا بر من نازل فرمود کوتاهی نکردم، جبرئیل سه بار بر من نازل شد و هر بار مرا از جانب خدای متعال امر کرد که در این مکان، به هر سفید و سیاهی، از هر قبیله ای، اعلام کنم که پس از من ولی و رپرست شما امیرمۆمنان علی علیه السلام است. پس دستان مبارک ایشان را بالا گرفتند. من هنوز گرمای آن دستان را حس می کنم. نگاه آن روز پیامبراکرم صلی الله علیه وآله هیچ گاه از یادم نمی رود. در نگاه ایشان هزاران حرف نهفته بود و قصه ای از مظلومیت موج می زد.
نگاه ایشان می گفت: «تو ای آسمان شاهد باش که امروز چه بسیار مردمی با پسر عمویم بیعت می کنند و ولایت او را می پذیرند، ولی اندکی نمی گذرد که این ناسپاسان، حق بیعت خود را اداء نمی کنند و جانشین مرا تنها می گذارند. پس تو این روز را فراموش نکن و به خاطر داشته باش که این مردم بسیار ناسپاس و حق نشناسند».
سپس فرمودند: «من کنت مولاه، فهذا علی مولاه. اللهم وال من والاه و عاد من عاداه، وانصر من نصره، واخذل من خذله »
پس از بیان این کلمات گوهربار بود که جبرئیل در غدیر نازل شد و این آیه را نازل کرد: «الیوم اکملت لکم دینکم و اتممت علیکم نعمتی و رضیت لکم الاسلام دینا»: «امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خدا را بر شما تمام کردم و دین اسلام را برای شما پسندیدم.»
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 298 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:13
چرا امام حسین(ع) در کربلا اقدام به ذخیره آب نکرد تا دچار بیآبی نشود؟
شیعه میگوید: سـپـاه امـویـان آبـشـخـور فـرات را بـر اهـل بـیـت بـسـتـنـد تـا آنـان بـر اثـر تـشـنـگـى بـمـیـرنـد یـا تـسـلیـم گـردنـد. حضرت ابوالفضل (ع) که لبهاى خشکیده و چهرههاى رنگ پریده فرزندان برادرش و دیگر کودکان را از شـدت تـشنگى دید، قلبش فشرده گشت و از عطوفت و مهربانى دلش آتش گرفت سـپـس بـه مـهـاجـمـان حـمله کرد، راهى براى خود گشود و براى کودکان آب آورد و آنان را سـیـراب کـرد.
در روز دهـم محرم نیز بانگ (العطش) کودکان را شنید، دلش به درد آمد و مـهـر به آنان، او را از جا کند. مشکى برداشت و در میان صفوف به هم فشرده دشمنان خدا رفـت، بـا آنـان درآویخت و از فرات دورشان ساخت، مشتى آب برداشت تا تشنگى خود را بـرطرف کند، لیکن مهربانى او اجازه نداد قبل از برادر و کودکانش سیراب شود، پس آب را فرو ریخت.
برچسب : نویسنده : مجید yaranmahdi بازدید : 272 تاريخ : سه شنبه 3 اسفند 1395 ساعت: 23:09